[نظری بر گیم] جمعه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۱:۳۵ ق.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

امروز بعد مدت ها ترجیح دادم عوض یه روند روتینی که توی کار و حتی پلی دادنم داشتم، برگردم به ریشه ها و یه گیم ایندی معروف رو تجربه کنم. خیلی وقت بود که اسم Dead Cells و تعریف هایی که ازش میشد اینور و اونور به چشمم میخورد ولی هیچوقت نیت نکرده بودم تجربش کنم. روم به دیوار درواقع بعد اضافه شدن قابلیت نو بیلد توی فورتنایت میخواستم ببینم میتونم دلمو با گیمش صاف کنم یا نه که با تشکر از دو تا سایت معروف و خوب ایرانی که اسمشو نمیگم، هر دو بار فایل های بک آپ مشکل داشتن. این بین دیگه گفتم خب حالا که نت نامحدوده و تایم هم داره میره بذار اینم دان کنیم. یعنی فورتنایت و الباقی برن خجالت بکشن که یه همچین گیمی تونست انقدر بهم بچسبه.

[اتفاقای روزانه] دوشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۱۴ ق.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

دوباره برگشتم سر کارام. یه مدت لینوکس بودم، حال داد و خوش گذشت ولی خب به دلایلی برگشتم ویندوز... دلایلی که مستقیما مربوط به کارم میشدن و نمیتونستم از دستشون بدم و این یه فکر میسازه: هر انتخابی تاوانی داره و اون انتخاب رو باید به نسبت چیزایی که بدست میاری در قبال چیزایی که از دست میدی سنجید. اینکه واقعا انتخاب من ارزش چیزایی که از دست میدم رو داره؟ و مهم تر از اون میتونم باهاش کنار بیام؟

[متفرقه] سه شنبه, ۹ فروردين ۱۴۰۱، ۱۱:۱۱ ق.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

قبل از هر چیزی باید توضیح بدم چرا انقدر دیر! والا....تا ۱۳ فروردین دیگه تبریک عید قبوله! نه؟! ولی دور از شوخی چند تا دلیل ریز و درشت داره کارم که دوتا از دلیل درشت هاش حال کمی تیره این چند روزم و نیت برای با دست پر اومدن بود. ولی خب هر دلیلی که بوده، به هر حال عیدتون شدیدا مبارک. یه قرن رو با هم پشت سر گذاشتیم و رفتیم برای ساختن قرن جدید. امیدوارم بین این همه تاریکی و هیاهو توی دنیا بتونید نور امید خودتون رو پیدا کنید و با آدم های منفی دورتون که به هر طریقی میخوان بهتون ضربه بزنن با موفقیتتون بجنگید.

[انتقال تجربه] دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۰، ۰۸:۲۳ ب.ظ مهدی زبیدی ۱ نظر

قبل از هرچیزی اینو بگم که من نه کاربر حرفه ای لینوکسم و نه تک تک توزیع های لینوکس رو میشناسم. هنوزم که هنوزه بابت همه چی کلی سرچ میکنم که بفهمم باید چیکار کنم و اگه سوال فنی ای درمورد لینوکس دارید واقعا من آدم مناسبی برای پاسخ دادن به سوالتون نیستم! هدف من از نوشتن این مطلب، انتقال تجربه خودم از لینوکس بوده و چندتا توصیه ریز برای کسایی که میخوان بیان به این فضا یا هیچ ایده ای ندارن که لینوکس چیه و میخوان یه تصویر ذهنی ای براشون ایجاد بشه.اما اصلا بیا به این سوال پاسخ بدیم که چرا باید بریم لینوکس؟ نیازه؟ قیمه میدن توش؟

[اتفاقای روزانه] شنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۱۱ ب.ظ مهدی زبیدی ۱ نظر

تصمیمم به کجا کشیده شده؟ کار درستی کردم که فعلا برای رفتن به تهران عجله نکردم؟ قطعا! چرا واقعا باید کلی هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک توی یه شهر غریب رو بکنم وقتی که یه دانشگاه مشابه هم توی شهر خودم هست و رشته ای که قراره بخونم رو داره؟ اونم رشته ای که از نظر مدرک قرار نیست کارایی داشته باشه و صرفا زمانیه که میخرم برای اینکه ببینم در آینده قراره برام چی رقم بخوره.

[اتفاقای روزانه] سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۰۳ ب.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

بعد مدت زیادی راکد بودن، این چندوقته تصمیم گرفتم بیشتر بیرون برم و کارای عقب افتاده رو انجام بدم. نمیدونم چرا این راکد بودنه غیر از حسای بد مختلف منو آروم آروم میبره سمت ترسو بودن! خیلی عجیب از همه چی میترسم حتی از اینکه برم بسته رو از پستچی تحویل بگیرم! البته ترس؟ بیا بگیم اجتماع زدگی... یا همون حس بدی که به آدم دست میده وقتی با کسی که دوستش نداره همکلام میشه...انزجار؟ نمیدونم...

در کل دارم سعی میکنم یکم ازش دور بشم. یکم ورزش کنم و کارهای فیزیکی مختلف انجام بدم بلکه راه ذهنم برای کارای مهم تر باز بشه. نمیدونم چقدر میتونه کمک کننده باشه ولی خب، احتمالا باشهsmileyyes