۷ مطلب با موضوع «اتفاقای روزانه» ثبت شده است.
[اتفاقای روزانه] شنبه, ۲۹ بهمن ۱۴۰۱، ۰۴:۵۸ ب.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

شاید تا قبل از این ترجیحم سکوت بود، چیزی نگم و بذارم بگذره. اما دارم به جایی میرسم که مهم نباشه برام و بگم.

[اتفاقای روزانه] چهارشنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۱، ۰۹:۵۷ ق.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

این روزها جزو سخت ترین روز های زندگیمه. درحال تلاشی احمقانم برای پیشبرد زندگیم. هیچ کدوم از شرایط امروزم نه دست من بوده نه به انتخاب من ولی فشار فقط روی منه و من، و نمیدونم حرکت منطقی چیه. زمانی بود که به تصمیماتم مصمم بودم ولی الان تا سر کوچه هم که میخوام برم ده بار جیب هامو چک میکنم که چیزی رو جا ننداخته باشم، انقدر که نامطمئنم از خودم.

[اتفاقای روزانه] [در زمان بحران (نت)] چهارشنبه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۳۹ ب.ظ مهدی زبیدی ۱ نظر

نمیدونم کی از این وضعیت در میایم، باز یه اتفاق توی مملکت افتاد و اینا زورشون به نت رسید. نت اینجا ملی شده و جز سایتای داخلی چیزی درحال حاضر باز نمیشه. نمیدونم این وضعیت تا کی ادامه داره و قراره همیشگی باشه یا باز مثل یکی دوسال پیش یه وضعیت گذراست ولی هرچی که هست اتفاق شدیدا ناراحت کننده و خلاف حقوق شهروندی ماست. افسوس و صد افسوس به حال این مملکت. به هر حال... خواستم این لحظه رو ثبت کنم و از وضعیت بقیه شهر ها هم مطلع بشم ببینم جریان چیه. درحال حاضر تنها راه دسترسیم به رفقا شده روش قدیمی sms... جوونیمون داره میره پای چیا....

[اتفاقای روزانه] پنجشنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۲۴ ب.ظ مهدی زبیدی ۲ نظر

خب خب خب
بعد مدت ها دوری از بیان و بلاگ اومدم یه شرح حالی بدم از خودم که بمونه به یادگار، حداقل تا وقتی بیان سرپاست! شایدم بعدا این مطالبو منتقل کردم به سرویس دیگه ای، کی میدونه؟ ولی خب خوبه، یکم بنویسیم ببینیم به کجا رسیدیم این مدت.
خب علت اصلی دور بودنم از نوشتن میتونه همین سکون بیان باشه، که عملا هیچ حرکتی از سمتش نمیبینم و این باعث میشه حس کنم نوشتن توی این بستر شاید خیلی مفید نباشه از طرفی اگه دیده باشید پست های اخیر رو یه سری مطالب اصلی محتوایی رو به ویرگول منتقل کردم و پست های محتوایی یا حالا گاها آموزشی (احتمالا در آینده) رو بردم سمت اون بستر ولی خب اونم پلتفرم مورد علاقه من برای نشر محتوا نیست. خیلی دلم میخواست همین بیان یه تکونی بخوره انگیزه مضاعفی بشه برای نوشتن که خب.....

[اتفاقای روزانه] دوشنبه, ۲۹ فروردين ۱۴۰۱، ۰۸:۱۴ ق.ظ مهدی زبیدی ۰ نظر

دوباره برگشتم سر کارام. یه مدت لینوکس بودم، حال داد و خوش گذشت ولی خب به دلایلی برگشتم ویندوز... دلایلی که مستقیما مربوط به کارم میشدن و نمیتونستم از دستشون بدم و این یه فکر میسازه: هر انتخابی تاوانی داره و اون انتخاب رو باید به نسبت چیزایی که بدست میاری در قبال چیزایی که از دست میدی سنجید. اینکه واقعا انتخاب من ارزش چیزایی که از دست میدم رو داره؟ و مهم تر از اون میتونم باهاش کنار بیام؟

[اتفاقای روزانه] شنبه, ۳۰ بهمن ۱۴۰۰، ۱۱:۱۱ ب.ظ مهدی زبیدی ۱ نظر

تصمیمم به کجا کشیده شده؟ کار درستی کردم که فعلا برای رفتن به تهران عجله نکردم؟ قطعا! چرا واقعا باید کلی هزینه رفت و آمد و خورد و خوراک توی یه شهر غریب رو بکنم وقتی که یه دانشگاه مشابه هم توی شهر خودم هست و رشته ای که قراره بخونم رو داره؟ اونم رشته ای که از نظر مدرک قرار نیست کارایی داشته باشه و صرفا زمانیه که میخرم برای اینکه ببینم در آینده قراره برام چی رقم بخوره.