نامشخص [متفرقه] چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۸:۵۸ ب.ظ مهدی زبیدی ۱ نظر

به طور اتفاقی متوجه شدم امروز روز قلمه. طبق چیزی که توی ویکی پیدا نوشته شده، در این روز هوشنگ، پادشاه پیشدادی (نخستین سلسلهٔ پادشاهان در شاهنامه) نویسندگان رو گرد هم میاره و حضورشون رو گرامی میداره.و قلم، این اتفاق بشری، بنیه چه فرهنگ ها و نو آوری ها و روایت هایی بوده.

این روز رو بهونه کردم تا کمی خاطره بازی کنم از روز هایی که سرگرمیمون نوشتن بود. دوره اوج وبلاگ نویسی در وب فارسی، اون هم در سرویس هایی که خیلیاشون دیگه نیستن. و چقدر حیف که این همه خاطره با اون سرویس ها رفت...

یادمه اولین وبلاگ شخصیم رو توی بلاگفا زده بودم. انقدر ذوق داشتم که به هرکسی که میرسیدم اولین چیزی که میگفتم همین بود:‌ میدونستی من وبلاگ دارم؟

میتونم بگم خیلی چیز ها رو مدیون دوران وبلاگ نویسی ام؛ از علاقه ام به نوشتن که بذرش در همون سالها کاشته شد تا رسانه های اولیه ام که توی سرویس های مختلف وبلاگ دهی ساخته شدن.

یکی از سرویس های وبلاگ دهی ای که یادم میاد و بابت بسته شدنش ناراحت بودم میهن بلاگ بود. نه صرفا برای اینکه حتی فرصتی نشد برای گرفتن آرشیوم و راهی برای بازیابیشون، بیشتر برای اینکه دیگه اون سرویس نیست. شاید الان برگردم آنچنان ارتباطی نتونم با اون سرویس وبلاگدهی بگیرم ولی تصویری که الان تو ذهنمه ازش، تصویر دوستداشنتی ایه.

یادمه وبلاگ بازیساز های مختلف رو هر بار نگاه میکردم تا ببینم چه چیزی راجع به کاراشون نوشتن، چه دوره آموزشی ای گذاشتن، گاها حتی گیم های قدیمیشونم توی همون وبلاگشون قرار میدادن و منم با ذوق میرفتم و اونا رو تجربه میکردم و نظرم رو براشون مینوشتم. با خیلیا هم هم‌صحبت شدم و توی همین مسیر ها بود که با بازیسازی و موتور های بازیسازی مختلف آشنا شدم.

به مرور از دل همین قضایا اولین رسانه زندگیم رو زدم با محوریت گیم. توی اون سعی میکردم با لحن کودکانه ای که داشتم بازی های مختلفی که تجربه میکردم رو نقد کنم و بدون اهمیت دادن به منبع، لینک دانلود بازیای مختلف رو میذاشتم. هرچند که به این یکی کار افتخار نمیکنم ولی حالا بگذریم😂

یادمه توی همین بیان هم یه بلاگ زدم که الان جدا امیدوارم بتونم راهی پیدا کنم اطلاعات اکانت صد سال پیشم یادم بیاد که بتونم حذفش کنم😂 در کنار همه اینها اون دوره، وبلاگ نویسی نه تنها ابزاری برای ارائه محتوا به طور منطقیش تو سطح نت بود، بلکه بستری بود برای ارتباط گرفتن با آدمایی مثل خودت! انقدر این جوّ خوب و فعال بود که هرکی میتونست با قشر خودش یه ارتباط خوبی رو ایجاد کنه و ازشون یاد بگیره؛ چیزی که الان نه تنها خیلی محو و کمرنگه بلکه بسیار محدوده، یعنی گستردگی قشری که اون زمان توی این دست پلتفرم ها درحال فعالیت بودن الان محدود شده به چند دسته کوچیک قابل حدس.

 

در آخر قلم، برای من حکم ثبت زندگی رو داشته. خاطراتی از کودکی، ذوق های نوجوانی و الان، دغدغه های جوانی. هیچ ایده ای ندارم که این جریان و سرویس ها تا کجا قراره زنده بمونن و باشن، یا اگر هم باشن من قراره تا کجا به نوشتن ادامه بدم، ولی خوشحالم جزو کسانی بودم که اون فضا رو تجربه کردم. هرچند اگر همه چی خوب پیش بره در آینده ای (که زمانشو کی میدونه) شاید یه بستری ایجاد بشه که دوباره خون رو تو رگ مرده وبلاگ نویسی به جریان بندازه. که اینم باز کی میدونه!

خلاصه رفیق، اگه یه وبلاگ نویس قدیمی ای یا نه، تازه اومدی تو این فضا، ولی تو هم اهل نوشتنی و با نوشتن حس خوبی میگیری، قلمت گرامی:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی