این روزها جزو سخت ترین روز های زندگیمه. درحال تلاشی احمقانم برای پیشبرد زندگیم. هیچ کدوم از شرایط امروزم نه دست من بوده نه به انتخاب من ولی فشار فقط روی منه و من، و نمیدونم حرکت منطقی چیه. زمانی بود که به تصمیماتم مصمم بودم ولی الان تا سر کوچه هم که میخوام برم ده بار جیب هامو چک میکنم که چیزی رو جا ننداخته باشم، انقدر که نامطمئنم از خودم.
۲ مطلب با کلمهی کلیدی «امید به زندگی» ثبت شده است.
شاید کمی حرفامو به حس نا امیدی بگیرید ولی برخلافش، این عقیده من درمورد چهارچوب زندگیه. زندگی ای که جز تکرار چندحس چیز دیگه ای قرار نیست داشته باشه.
من در اوج خوشحالی خودم این رو میفهمم که قراره نهایت تا یه هفته این حس ادامه داشته باشه و قراره به هر حال سر هرچیزی، این حس خوشحالی و امید جاشو به غم بده. این طبیعت زندگیه. قطعا تویی که داری این متن رو میخونی هم این فرمول رو تجربه کردی.
همه برای آدم یه لیست از کار های مشخص ترتیب میدن، لیستی که تشکیل شده از راه هایی که تو تا حد زیادی توی انتخاباشون دخیل نبودی و به جات انتخابش کردن. حالا تو به این لیست اگر پسر باشی سربازی اجباری و اگر دختر باشی، ازدواج اجباری و محدودیت های جامعه رو اضافه کن!
اما واقعا چی باعث میشه این زندگی از تکراری ترین حالتش، کمی طبیعت متفاوتی رو به خودش بگیره؟
خیلی وقت ها پیش میاد، احساساتی برات بوجود میان که دوست داری به اشتراک بذاری.تصمیماتی که میگیری، پیشرفتی که میکنی، کاری که آرزو داری انجام بدی، یا شاید حس بدی که جلوی انجام یه کاری رو میگیره. وبلاگ بهترین جا برای تخلیه این حسه...
آخرین مطالب
دسته بندی مطالب
پیوند های روزانه
خلاصه آمار
- :
- :
- :
- :
- :